خاطرات یک کوهنورد(قسمت دهم)
نویسنده: عباس صادقی این قسمت: مأموریت در بندرعباس دومین روز ماموریت ساعت چهار صبح از خواب بیدار شدم. پس از ادای دوگانه به درگاه یگانه،
نویسنده: عباس صادقی این قسمت: مأموریت در بندرعباس دومین روز ماموریت ساعت چهار صبح از خواب بیدار شدم. پس از ادای دوگانه به درگاه یگانه،
این قسمت: صعود بر بام کاخ وزارت کشاورزی نویسنده: عباس صادقی پیش از آن که به کار در شرکت حمل و نقل بینالمللی ایران
این قسمت: روی خط ورزش نویسنده: عباس صادقی پیدا کردن خط ورزش و آوردن آن در طول و عرض زندگی از اهمیت خاصی برخوردار است.
این قسمت: کولهبار تجربه به قلم: عباس صادقی تحویل و تحوّل که معمولا در سیستم اداری بین مدیران و مسئولین اتفاق میافتد در بروکراسی اداری
این قسمت: کار جوهر زندگی نویسنده: عباس صادقی در این مرحله قبول بازنشستگی و کنار آمدن با این پدیده و فراموش کردن که بودم، برای
نویسنده: عباس صادقی اگر میخواهی همچنان که به سن و سالت اضافه میشود از عمرت کم نشود و این تناقض زیبا را در زندگیات
✍🏻نویسنده: عباس صادقی اندک زمانی نگذشته بود که جان پناه دوم در شعاع دید ما ظاهر شد. نزدیک ظهر بود گروه خسته از یک راهپیمائی
✍🏻نویسنده: عباس صادقی این قسمت: فریزی فریزی را واقعا میتوان روستای نور و روشنائی نامید. مغازهها با لامپهای بزرگ غرق نور شده و در
این قسمت: سگهای ولگرد ✍🏻نویسنده: عباس صادقی من کارمند سازمان تعاون روستائی بودم و در قوچان خدمت میکردم و در خیابان قائممقام و در
📝نویسنده: عباس صادقی حیات دوباره با یاد و نام خدای مهربان سلام میدهم به تو ای هموطن، در یک صبح دلانگیز بهاری درحالی که هفتاد