نویسنده: عباس صادقی
اگر میخواهی همچنان که به سن و سالت اضافه میشود از عمرت کم نشود و این تناقض زیبا را در زندگیات احساس کنی، با ما باش.
با افرادی که سن برای آنها فقط یک عدد است و بس.
این افتخار برای من در دوم مرداد ماه سال ۷۸ رقم خورد.
آن روز یادم است در حال حسابرسی شرکت تعاونی ابوسعید واقع در روستای جعفرآباد شرقی بودم.
جالب است که تا پایان ماموریت علیرغم دریافت حکم بازنشستگی به کارم ادامه میدادم. گوئی هیچ اتفاقی نیفتاده است. کار، نیمکاره نمیشود و بعد از تو یا کار رها میشود یا درست از کار درنمیآید.
بازنشستگی چه بخواهی، چه نخواهی در مسیر زندگی یک بحران محسوب میشود.
سی سال در یک شرایط خاص با یک برنامه مدون هر روز مسیر خانه تا اداره را رفتی و برگشتی، فعال مایشا بودی، مسئولیت داشتی یا ریاست کردی.
به هر حال سالها مهتری کردی، ابواب جمعی داشتی، خدم و حشم، بیا و برویی. حال با یک تکه کاغذ و مطالب تو خالی همه را باید با دست خودت تحویل دیگری داده، به خانه برگردی و کِهتری کنی و بشوی شهردارِ زنجان.
باید این بحرانی که در زندگی همه دیر یا زود اتفاق خواهد افتاد، مدیریت شود.
یعنی مدیریت همه جانبه بحران، نه آنچه که روی تابلو بعضی ادارات نوشته شده.
بازنشستگی برای من فرصتی فراهم کرد تا به برنامه ورزشی خودم ابعاد بهتر و بیشتری بدهم. زیرا کار زیاد و مشغله فراوان سازمان تعاون اجازه نمیداد وقت بیشتری را به ورزش اختصاص بدهم.
من علاوه بر انجام کار در سمت جدید(شهرداری زنجان) فرصت پیدا کردم شالوده یک ورزش علمی و کلاسیک را با افزودن نرمش از نوک پا تا چشم پیریزی نمایم.
بدون تعارف و پاچهخواری(پاچهخاری) باید بگویم یکی از عواقب بد بازنشستگی خانهنشینی است.
آن هم در یک محیط بسته، محدود و به جای همکاران اداری و رفت و آمد ارباب رجوع، تحمل نگاه سرد و بیروح چار دیواری، سکوت و سکون خانه که نوعی اشتهای کاذب در انسان بوجود میآورد.
نتیجه خوردن و بیتحرکی عارضه چاقی و انباشت چربی را در اندامهای حیاتی به وجود میآورد و اگر این بلایا را به ایرادگیری زن و شوهر در خانه و دنبال بهانه بودن از یکدیگر اضافه کنیم، آنوقت پازل کسالت جسم و روح برای نابودی انسان تکمیل میشود
و مهمترین عامل مرگ زودرس بازنشستگان را باید در خانهنشینی، پرخوری خارج از کنترل، نزاع لفظی میان زن و شوهر به دلیل حضور فیزیکی مداوم در کنار هم جستجو کرد.
راه چاره چیست؟ چه باید کرد؟
جای مرد خانه نیست، چه بیکار چه شاغل، پس بخش اعظم مشکلات جسمی و روحی مرد با خروج از خانه بر طرف میشود، البته نه خروج چند ساعته و نه ورود با کولهباری از خستگی و افسردگی، بلکه رفتن به سرکار دوم و کسب درآمد برای کمک به معاش خانه.
پس میتوان با ایجاد شغل دوم و افزایش زمان ورزش و نرمش، غول بازنشستگی را مهار و مدیریت کرد.
در این ایام دیگر نیروی جوانی نیست که در مقابل عوامل بیماریزا مقاومت کند. اندامهای دفاعی بدن ضعیف میشود و دشمنان خارجی به قدرت میرسند، این نقص بزرگ فقط با ورزش برطرف میشود.
جایگزینی ورزش به جای جوانی، یعنی امتداد جوانی در پیری و عدم گسست این رابطه لازم و ضروری است…
آخرین نظرات: