به چالش صدروزه جملهورزی خوش آمدید.
من امروز به چالش صدروزهی جملهورزی پیوستم.
قرار است به شرط حیات، چالش صدروزهی جملهورزی را با بچههای مدرسه نویسندگی پیش ببرم.
لیستی از صدواژه دریافت کردم که در باره هریک، روزانه دست کم ده جمله کوتاه مینویسم و در وبسایت یا کانالی که هنوز ندارم، منتشر میکنم.
دوست دارم در اینجا از حس و حال خودم و اینجریان جذاب بنویسم. یک حس شیرین هیجانانگیز و کنجاوانهای نسبت به اینجریان دارم که مرا به سالهای دبستان میبرد.
شاید اگر در دبستان برای جملهنویسی چشمانداز زیبایی نشان میدادند، الان با علاقه مینوشتم.
یعنی میآموختند چطور کلمات را از فکر خود بیرون بکشیم، یا چطور در کنار هم قرار دهیم تا حرف خود را دقیقتر بنویسیم، نوشتن انشا برای ما سخت نبود و بیشتر به یک بازی جذاب تبدیل میشد.
اگر به جای توبیخ تشویق میشدیم، جملههای نو و خلاقانهتری مینوشتیم.
اگر معلم انشا ما را به نوشتن علاقمند میکرد، دچار اضطراب نمیشدیم آنقدر مینوشتیم و پاک میکردیم، تا یکنویسنده پرکار و خلاق میشدیم، نه یک سرخوردهی بلا تکلیفِ مضطرب.
حرف دل در اینمورد زیاد است. گلهگذاری ما را به نتیجه مطلوب نمیرساند.
برای نوشتن ده جمله در روز دو گزینه پیش رو دارم:
1. نوشتن در دفتر
2. نوشتن در یک فایل ورد
اگر این صد جمله را با قلم و خوانا بنویسم، یک دفتر صد برگ کافی است.
اما اگر تایپ کنم، لازم است یک فایل ورد را اختصاص بدهم و هر روز در ساعات معینی بنویسم.
من تصمیم گرفتم تایپ کنم با این که به نوشتن روی برگه بیشتر علاقه دارم.
هم چنین تصمیم گرفتم جملهها را در وبسایتم منتشر کنم، تا اگر کسی دنبال جملهای بود و جستجو کرد، جملهی مورد نظرش را پیدا کند.
قرار است این تمرین را با سرعت بیشتری انجام دهم، تا به قول قدیمیها بختک روی کار نیفتد و مثل کارهای دیگر نیمهکاره رها نشود.
استاد کلانتری میگوید: «هرجملهای بنویسید قبول است، حتا اگر معنی جالبی نداشته باشد، مثل: « نوشتن خر است.»
من هم سعی میکنم در این مورد حساسیتم را کمتر کنم. و بعدها برگردم و ویرایش کنم.
جمله، جمله است، کوتاه و بلند، زشت و زیبا ندارد. همین که معنا داشته باشد درست است. مهم این است بنویسی و بر اهمالکاری غلبه کنی.
چگونه با سرعت بالا بنویسیم؟
بیتردید، نوشتن از هرچه به ذهن میرسد سرعت نوشتن را بالا میبرد.
ویرایش و جابجایی کلمات بماند برای مرحلهی بازخوانی. بهتر است متن و نوشته یکی دو روز بعد مرور شود.
با فاصله گرفتن از نوشته اول و سردی مغز، کلمات جای اصلی خود را در جمله پیدا میکنند. ویرایش نهایی با کمترین کلمه و بیشترین محتوا امکانپذیر میشود.
بهتر است جملهها کوتاه باشند. جملههای طولانی خواننده را خسته میکنند.
من در نوشته اولیه به چند و چون و ظرافت جملهها فکر نمیکنم.
آن چه جلو چشمم رژه میرود و به ذهن میرسد، همان را مینویسم.
ابتدا ذهن با جملههای کوتاه توصیفی گرم میشود، به مرور سراغ جملههای انتزاعی میرود.
برای خیالانگیزی و جذابیت جملهها لازم است از آرایههای ادبی کمک بگیریم، تا جملهها آراسته و خیالانگیز شوند.
میشود در عالم خیال به واژهها جان داد و شخصیت بخشید.
مهمترین نکته در نوشتن این است که دست و پای ذهن را به زنجیر نکشیم، تا راحت و رها در آسمان خیال پرواز، واژهپردازی و جملهورزی کند.
جملهها اجزایی دارند:
بعضی جملهها دو جزئیاند که به کمک نهاد(فاعل) و فعل ساخته میشوند. مثل: کلید شکست.
بعضی جملهها سهجزئیاند،
به کمک نهاد(فاعل)، مفعول و فعل ساخته میشوند.
مثل: من کلید را شکستم.
برخی جملهها فاعل، متمم و فعل دارند.
مثل: من از کلید می ترسم.
بعضی جملهها فعلهای اسنادی دارند. (است، بود، شد، گشت، گردید)
یعنی جمله از نهاد(مسند الیه)، مسند و یکی از فعلهای اسنادی ساخته میشود.
مثل: کلید شکسته است.
بعضی جملهها چهار جزئیاند و به کمک نهاد، مفعول، مسند و فعل ساخته میشوند.
مثل: چه کسی کلید را شکسنه است؟
برخی جملهها از نهاد، مفعول، متمم و فعل ساخته میشوند.
مثل: پدرم قفل را از فروشنده خرید.
مهم این است دچار وسواس در نوشتن نشویم و جملهها را پشت سرهم بنویسیم.
یقینن با روزانهنویسی، ذهن روشن، فکر شفاف و دست روانتر میشود و یک فیزیوتراپی قلمی اتفاق میافتد. آن وقت میتوانیم جملههای سنجیده و درخشانتری بنویسیم.
چرا تمرین جملهنویسی مهم است؟
زیرا:
- کلمات را کنار هم قرار داده، از آنها جمله میسازیم. درست مثل آجرهایی که در کنار هم دیوار را میسازند.
- به شکل املایی کلمات دقت میکنم به جنس واژهها و نحوهی قرارگرفتن آنها در کنار واژههای دیگر بیشتر توجه میکنم.
- جملهها را به شکلهای مختلف و خلاقانه مینویسم و در ساختمان آنها اجزایی به کار میبرم که تکراری نباشند.
- خانههای سازمانی به خاطر همشکلی شاید موجب شگفتی شوند، اما خیلی زود برای ذهن تکراری و خستهکننده میشوند.
- به نظرم اگر ساختمانها معماریهای متفاوتی داشته باشند، علاوه بر جذابیت ایدههای جدیدی به ما میآموزند.
- جملهورزیهای آزادانه و زیاد، منجر به اندیشهورزی میشود. اندیشهورزی شفافیت ذهن میآورد و مفهوم نوشتهها به خوبی درک و فهم میشود.
- اگر طی 100 روز متوالی هرروز دهجمله بنویسم، حکایت «قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود»، اتفاق میافتد.
- بعد از صدروز، 1000 جمله داریم که اگر ننویسیم، هیچ جملهای نخواهیم داشت.
- جملهنویسیهای کوتاه منجر به موجزگویی میشود و بر تاثیر سخن میافزاید.
- نکته مهم این که با جمع شدن این جملات در کنار هم در زمانی کوتاه یک کتاب منتشر میشود که تمامن زاییدهی فکر خودمان است.
- با این صدواژه دیگر کمبود موضوع برای نوشتن نداریم، صدها ایده برای تولید محتوا و صدها جمله برای یادداشتهای روزانه داریم که می توانیم بنویسیم و منتشر کنیم.
من امروز این نکته ها را در فایلی از ورد نوشتم و در وبسایتم منتشر کردم. برای این که خودم را به نوشتن مکلف کنم و این نوید را به شما خواننده عزیز بدهم که هر وقت به اینجا سر بزنید، تعدادی جملهی جدید در بارهی واژههای زیر میخوانید.
قرار است با واژههای زیر جمله ورزی کنم. (هر روز ده جمله با یک واژه)
لطفن شما هم با من و اینجریان همراه باشید.
کلید، آینده، پنجره، آرامش، قلم، نگرش، نامه، عشق، سیب، فکر، کوه، خلاقیت، صندلی، تلاش، دست، انرژی، پا، سخن، چشم، باور، کتاب، خشم، سیم، یادگیری، کاغذ، هیچ، پرواز، زندگی، آسمان، گفت و گو، زمان، گلایه، دیوار، شادی، راه، انتظار، گل، سماجت، خاک، مرگ، آب، مهربانی، زخم، خستگی، نور، ذهن، پوست، اضطراب، تابلو، خیانت، پرنده، صداقت، پل، دروغ، پیاز، اندوه، شب، پرسش، روز، تداوم، سفر، رابطه، پول، ملال، غذا، شعر، گوشی، کار، خواب، تولد، پیاده روی، اولویت، اتاق، رشد، آتش، عصیان، فرش، مفید، چای، خیال، جزیره، دانش، پله، زیبایی، دریا، تردید، عکس، رقابت، استخوان، حواس، کویر، دلتنگی، قرمز، شوخی، آبی، جمله، کشو، امید، عینک، واژه
خدایا چنان کن سرانجام کار بماند زمن جملهای یادگار
با احترام به قلم:
مهتاب صادقی
آخرین نظرات: