صبح و من و دیوان حافظ

صبح و من و دیوان حافظ

صبح که برمی‌خیزی،

حافظ را به نشستی دو نفره دعوت کن!

او بسراید، تو گوش بسپار!

صبح را با شهد کلامش بیاغاز!

خوشا صبح و من و دیوان حافظ
چه شهدی، شکّـری از خوان حافظ
دم عیسی صفت دارد کلامش
به تن جان می‌رسد از جان حافظ
خوشا شیراز و شور حافظیه
دمِ مرغانِ خوش الحانِ حافظ
به یاد خاطری، اشکی و آهی
به خال و زلف عطر افشان حافظ
بر این شعرتر شیرین کلامان
در و مرجان رسد از کان حافظ

شعر میم مثل مادر را از اینجا بخوانید.

 مهتاب صادقی

به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط