کلمه ی سال

اهداف سال را با کلمه سال دنبال کن!

چرا انسان‌ها به هر دری می‌زنند، تا برای بودنشان معنایی پیدا کنند؟

به نظرم یکی از معناسازها «کلمه سال» است.

کلمه سال، یک کلمه‌ی معمولی نیست، کلمه‌ای است که زندگی ما را در طول سال جهت می‌دهد.

روزمرگی‌ها را منظم، برنامه‌ریزی‌ها را هدفمند می‌کند و به انسان انگیزه‌ تداوم می‌بخشد.

من برای سال 1401 از بین کلمات مختلف، «نظم» را برگزیدم.

 چرا    نظم؟

چند سال بعد از بازنشستگی و حضور تمام‌‌وقت در خانه و در خدمت خانواده،  دچار سردرگمی، بی‌نظمی و رخوت شده بودم.

بی‌برنامه‌گی عذابم می‌داد و بی‌نظمی راه تحقق آرزوهایم را می‌بست.

 ادامه تحصیل را که جزء آرزوهایم بود، خط  گرفته‌بودم.

 در معلمی به گفته‌ شاگردانم موفق بودم، اگرچه شرایط کاری آنطور که می‌خواستم پیش نمی‌رفت.

برای ارتباط مؤثر به همراهی با افراد موفق نیاز داشتم. بعد از بازنشستگی و تضعیف ارتباط با اجتماع، این مهم  در زندگی‌ام رنگی نداشت.

از طرفی بهره‌وری از زمان و رسیدن به آنچه در سر داشتم به نظم در کارها نیاز داشت.

در خانه ماندن، پختن و شستن کارم شده بود و از من یک آدم‌ کوکی ساخته بود که به چیزی جز کارهای روزمره فکر نمی‌کرد.

زمان را از دست داده بودم و کنترلی بر احوالم نداشتم.

در زندگی کارهایی هست که قائم به زمان است، تاریخ مصرف دارد. اگر زمان از دست برود، نتیجه‌ مطلوب حاصل نمی‌شود.

فراغت بال، مرا دچار سستی کرده بود. ثمره اهمال‌کاری جز پشیمانی و احساس گناه نیست.

نشاط و رضایت زندگی با هدفمندی به دست می‌آید، هدف هم به نظم نیاز دارد تا زمان بیهوده تلف نشود.

برنامه‌ریزی روزانه، هفتگی، ماهانه و سالانه داشتن و مطابق برنامه پیش رفتن، موجب شادی و رضایت خاطر می‌شود.

عملگراها برخلاف ایده‌آل‌گراها به جای رویاپردازی تلاش خود را می‌کنند، اگر به هدف نرسند خود را سرزنش نمی‌کنند.

من 13 سال پیش معاون آموزشی دبیرستان 400 نفره بودم. مسئولیت انضباطی دانش‌آموزان را به عهده داشتم. نیم‌ساعت قبل از مدیر و یک ساعت قبل از دبیران در مدرسه حاضر بودم.

 برنامه روزانه زندگی‌ام منظم پیش می‌رفت. از صبح تا ظهر ناهار را آماده می‌کردم، قبل از 12 مدرسه و تا 6 عصر در تلاش و تکاپو بودم.

به موقع می‌خوابیدم. صبح زود بیدار می‌شدم، صبحانه بچه‌ها را حاضر و  راهی مدرسه‌شان می‌کردم.

علاوه بر آشپزی و کارهای خانه، برنامه درسی و فعالیت‌های فوق برنامه بچه‌ها را در دست داشتم.

همراه دخترانم به کلاس‌های ورزشی و زبان انگلیسی می‌رفتم. سرگرمی‌های مورد علاقه‌ام را دنبال می‌کردم، سرحال و پرانرژی بودم.

بازنشستگی پیش از موعد را انتخاب کردم، زمانی که نیاز مبرم داشتم. این فراغت از کار برای خودم و خانواده‌ام مفید و مؤثر بود، اما بعد از مدتی بی‌نظمی، تنبلی و کسالت سراغم آمد.

آن‌ همه تلاش و کار بیرون از خانه، به خورده‌کاری داخل خانه محدود شد حتی برای پیاده‌روی بهانه می‌آوردم. اهمال‌کاری و بی‌نظمی روحیه‌ام را به‌شدت پایین آورده بود.

خوشبختانه سال گذشته با کلاس‌های آنلاین شاهین کلانتری آشنا شدم. می‌خواستم از رخوت و بی‌برنامگی خلاص شوم بنابراین در کارگاه‌های تولیدمحتوای مدرسه نویسندگی شرکت کردم.

یکی از تمرین‌های کارگاه تولید محتوا، طرح یک سوال و صد جواب بود.

بعد از کارگاه دست به کار شدم.

سوالی که سال‌ها ذهنم را می‌خراشید و ناامیدم می‌کرد، روی صفحه‌ای از ورد نوشتم و شروع به نوشتن جواب‌ کردم.

سوال: چرا بعد از بازنشستگی بی‌نظم و اهمال‌کار شدم؟

از یک شماره‌ زدم و دلایل را پشت سرهم نوشتم.

حین نوشتن، سفری اجمالی به گذشته داشتم.

قبل از بازنشستگی کارهایی انجام می‌دادم که برایم جالب و هیجان‌انگیز بود، اما الان به انجام آن‌ها هیچ رغبتی ندارم.

وقتی پاسخ‌ها را می‌نوشتم، متوجه حقیقتی تلخ شدم؛ من چقدر با خودم نامهربان بودم در حالی که دیگران مرا مهربان می‌دانستند.

شاید داشته‌هایم را نمی‌دیدم و به دنبال بیشترین بودم. منی که کارهای سخت را با کمترین امکانات انجام می‌دادم.

با نوشتن این تمرین یاد گرفتم افکارم را بنویسم و به طور مکتوب به موضوعات بیندیشم، اشتباهاتم را مکتوب ببینم، غلط‌گیری کنم و به راه حل‌های درست و مناسب برسم.

مثلن وقتی از خودم می‌پرسیدم چرا ادامه تحصیل ندادی؟ به تک جواب کلیشه‌ای [مشکلات زندگی] بسنده نمی‌کردم و دنبال دلایل مهم‌تری بودم.

دلایل بی‌نظمی و بی‌برنامگی‌ام را زیر ذره‌بین کلمات می‌بردم و اهمال‌کاری‌ را با مشکلات زندگی توجیه نمی‌کردم.

 با اولویت قرار دادن اهداف مهم و نیفتادن در دام روزمرگی، به اهمیت نظم و برنامه‌ریزی پی بردم و برای تحقق اهدافم، قدم‌های کوتاه برداشتم.

می‌دانم برای منظم بودن و پایبندی به اولویت‌ها نیاز به پرسش‌های دائمی دارم تا ذهنم را به چالش بکشم و بیندیشم.

با یک‌واکاوی درست انسان از بعضی جواب‌ها شگفت‌زده، از بعضی‌ها دچار تاسف، خشم و نگرانی می‌شود.

من در لابلای سوال‌ها و جواب‌ها متوجه شدم برای رسیدن به رویاهای شیرین نیاز به خودباوری دارم.

رسیدن به جایگاه‌های خوب در سایه نظم و برنامه‌ریزی آگاهانه و تعهد به وظایف به دست می‌آید.

بیایید با هم به این سوال ها، به شکل مکتوب بیندیشیم و پاسخ دهیم:

1- آیا نظم موروثی است؟

2- آیا نظم با نظافت شخصی ارتباط دارد؟

3- چگونه رفتار دیگران موجب بی‌نظمی ما می‌شود؟

4- چه رفتارهایی به بی‌نظمی ما دامن می‌زند؟

6- خودنظمی چگونه در ما شکل می‌گیرد؟

7- چگونه می‌توانیم خودنظمی را نهادینه کنیم؟

با نگاه دقیق به این‌سوال‌ها، به نظم موجود در زندگی شخصی خود نمره بدهیم.

هم اکنون در چه وضعیتی از نظم یا بی‌نظمی هستیم.

اگر فکر کنیم هیچ مشکلی نداریم، چگونه می‌توانیم به راه حل‌ها برسیم؟
تفکر و اندیشیدن ما را به راه حل‌ها می‌رساند و مشکلات را ریشه‌یابی و برطرف می‌کند.

مثلن یکی از دلایل بی‌نظمی من بعد از بازنشستگی، کمک‌رسانی بیش از حد همسرم در کارهای خانه و بیرون از خانه بود.

بعد از زایمان نیاز به کمک داشتم. تقریبن تمام کارها را همسرم سر و سامان می‌داد و من به استراحت عادت کرده بودم.

در سال‌های درگیری با ویروس کرونا، روزهای سخت و دلهره‌آوری داشتم.

فامیل و عزیزانی را از دست دادم، صدمه جسمی و روحی شدیدی خوردم و به خیلی از اهداف‌ نرسیدم.

پر واضح است دوست ندارم با چنین حال و روزی وارد سال جدید شوم.

راه کارچیست؟

من با توجه به تجربه شخصی‌ام، «نوشتن» را پیشنهاد می‌کنم.

نوشتن از نگرانی‌ و کنار آمدن با اتفاقات ناگوار کم هزینه و قابل دسترس است. حین نوشتن از دغدغه‌ها، به راه‌های رهایی دست می‌یابیم.

نوشتن به ذهن نظم می‌بخشد، موضوعات را دسته‌بندی می‌کند.

نقاط تاریک، روشن می‌شود، ابهامات کنار می‌رود و راه حل‌های مختلفی به ذهن می‌رسد.

با نوشتن به راه‌ها به شکل مکتوب می‌اندیشیم، ناامید و سرخورده نمی‌شویم.

همان‌طور که کمدها و کشوهای خانه نیاز به خلوت و نظم دارند، ذهن هم نیاز به خلوتی دارد.

همه‌ ساله به عادت دیرین خانه‌تکانی می‌کنیم، همه‌جا را تمیز می‌کنیم . پاکیزگی حس خوبی به ما می‌دهد.

چه خوب است قبل از شروع سال جدید، با چنین آگاهی ذهن‌تکانی کنیم.

ما به خالی کردن فایل‌های انباشته‌ ذهن نیاز داریم تا بتوانیم چیزهای تازه و متفاوتی یاد بگیریم.

 سهراب سپهری می‌سراید:

«چشم ها را باید شست

جور دیگر باید دید»

با نوشتن، افکارمان خالی از خلل می‌شود، به اندیشه‌ها نور می‌تابد.

یادمان باشد، افکار زلال در بستر پاک می‌جوشند.

امیدوارم سال جدید برای شما دوست عزیز، پر از اندیشه‌های ناب و لحظات لذت‌بخش باشد.

پیشاپیش سال نو مبارک

با احترام:

مهتاب صادقی

به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط