کلمه ی سال

فکر می کنید چرا انسان ها به هر دری می زنند، تا برای بودنشان معنایی پیدا کنند؟

به نظرم یکی از معناسازهای زندگی، «کلمه سال» است. کلمه سال، یک کلمه‌ی معمولی شبیه سایر کلمه‌ها نیست، کلمه‌ای است که به زندگی ما در طول سال جهت می دهد.

ما را از روزمرگی‌ها به سوی نظم، برنامه‌ریزی و هدفمندی سوق می‌دهد و به ما انگیزه‌ی تداوم در مسیر انتخاب‌شده می‌بخشد.

من برای سال 1401 از بین صدهاکلمه، «نظم» را انتخاب کردم. اسم اولین سال قرن جدید را «نظم» گذاشتم.

شما چه کلمه ای برای امسال خود انتخاب کرده‌اید؟

اگر دوست دارید این‌جا به اشتراک بگذارید و چندجمله در مورد انتخاب کلمه سال‌تان بنویسید.

چرا    نظم    ؟

 چندسال بعد از بازنشستگی و برطرف شدن نیاز حضور تمام‌وقتم در خانه، دچار سردرگمی، بی نظمی و رخوت شده‌بودم.

بی برنامه‌گی عذابم می‌داد و بی‌نظمی راه را به سوی بهتراندیشی و تحقق آرزوهایم می‌بست.

دور آرزوی ادامه تحصیل خط کشیده‌بودم. حتا یک کلمه در این وادی سیر نمی‌کردم. با این که ادامه‌ی تحصیل جزء آرزوهایم بود.

 در شغل معلمی به گفته‌ی ناظران و شاگردان، موفق بودم اگرچه شرایط کاری آنطور که می‌خواستم پیش نرفت.

برای ارتباط موثر با دیگران، به همراهی افراد هم‌افق نیاز داشتم که این‌فقره هم بعد از بازنشستگی و فروکش کردن ارتباط با دوستان و همکاران، کم‌رنگ شد.

بهره‌وری از زمان و رسیدن به آن‌چه در سر داشتم به خودنظمی نیاز داشت.

در خانه ماندن، پختن و شستن و رفتن کار اصلی‌ام شده بود و از من یک آدم کوکی ساخته بود که به چیزی بجز کارهای روزمره فکر نمی‌کرد.

این وضعیتی بود که خودم مسبب‌اش بودم. زمان را از دست داده بودم کنترلی بر زمان‌های مفید نداشتم.

در زندگی کارهایی هست که قائم به زمان است، تاریخ مصرف دارند. اگر زمان از دست برود، نتیجه‌ی مطلوب حاصل نمی‌شود.

به خاطر فراغت بالی که داشتم، اهمال‌کاری سراغم آمده بود. ثمره اهمال کاری هم چیزی جز پشیمانی و احساس گناه نیست.

نشاط و رضایت زندگی در هدفمندی دارند و هدف به نظم نیاز دارد تا زمان مفید تلف نشود.

برنامه‌ریزی روزانه، هفتگی، ماهانه و سالانه داشتن و طبق برنامه پیش رفتن، موجب شادی و رضایت خاطر می‌شود.

عمل گراها برخلاف ایده‌آل‌گراها به جای رویاپردازی، تلاش می‌کنند و اگر به هدف مد نظر نرسند، خود را سرزنش نمی‌کنند. تا جایی که مقدور بوده، تلاش کرد‌ اند.

من 13 سال پیش به مدت دوسال معاون آموزشی 400 دانش‌آموز بودم. مسئولیت انضباطی دانش‌آموزان را عهده داشتم.نیم‌ساعت قبل از مدیر و یک ساعت قبل از دبیران در مدرسه حاضر بودم.

 برنامه روزانه زندگی‌ام را منظم پیش می‌بردم. از صبح تا ظهر در خدمت خانه و خانواده بودم. ناهار را آماده می‌کردم و قبل از 12 برای شیفت ظهر مدرسه بودم. تا 6عصر در تلاش و تکاپو بودم.

به موقع می‌خوابیدم صبح زود از خواب برمی‌خاستم، صبحانه بچه‌ها را حاضر آن‌ها را رهسپار مدرسه می‌کردم.

ناهار طبق برنامه‌ی غذایی روی اجاق بود. همسایه‌های آپارتمان از بوی غذا می‌دانستند ظهر چه دارم.

علاوه بر آشپزی و کارهای خانه، به سوالات درسی بچه‌ها رسیدگی می‌کردم و فعالیت‌های فوق برنامه داشتم.

همراه دخترانم به کلاس‌های ورزشی و زبان انگلیسی می‌رفتم. سرگرمی‌های مورد علاقه‌ام را در کلاس‌های مختلف دنبال می‌کردم، سرحال و پرانرژی به خانه برمی‌گشتم.

بازنشستگی برای زمانی که نیاز به فراغت از کار داشتم، واقعن مفید و موثر بود. اما بعد از مدتی بی‌نظمی، تنبلی و کسالت به سراغم آمد.

آن‌همه تلاش بیرون از خانه، به خورده‌کاری داخل خانه محدود شده بود، حتی برای پیاده‌روی بهانه می‌آوردم. اهمال‌کاری و بی‌نظمی انرژی و روحیه‌ام را به‌شدت پایین آورده بود.

خوشبختانه سال گذشته با کلاس‌های آنلاین آقای شاهین کلانتری آشنا شدم. می خواستم از رخوت و بی‌برنامگی رها شوم در کارگاه‌های تولیدمحتوای ایشان شرکت کردم.

یکی از تمرین های کارگاه تولید محتوا، طرح یک سوال و صد جواب بود.

بعد از کارگاه دست به کار شدم.

سوالی را که سال ها ذهنم را می‌خراشید و ناامیدم می‌کرد، مطرح کردم و شروع نوشتن جواب‌ها در ورد کامپیوتر کردم.

سوال: چرا بعد از بازنشستگی بی‌نظم و اهمال‌کار شدم؟

شاید سوال شما هم باشد.

شماره‌ زدم و دلایل را پشت سرهم نوشتم.

حین نوشتن، سفری اجمالی به سال‌های گذشته هم داشتم.

آن زمان کارهای زیادی انجام می‌دادم  مشکلی با کار زیاد نداشتم  خسته نمی‌شدم.

بماند که بعضی کارها غیرضروری، فوق برنامه و  هوسانه بود. برخی کارها به خاطر پرمشغله‌گی و چندکارگی به سرانجام هم نرسید و باعث شد از خودم ناامید شوم.

قبل از بازنشستگی کارهایی انجام می‌دادم که برایم جالب و هیجان انگیز بود اما الان به انجام آن‌ها رغبتی ندارم.

وقتی پاسخ‌های سوال بالا را می‌نوشتم، اتفاق جالبی برایم افتاد. متوجه حقیقتی تلخ شدم؛ این که من چقدر با خودم نامهربان بودم، هرچند دیگران من را مهربان می‌دانند.

شاید داشته‌هایم را نمی‌دیدم و به دنبال بیشترین‌ها بودم. کارهای سخت را با کمترین امکانات انجام می‌دادم.

به کارهایی توجه می‌کردم که نتوانسته‌بودم انجام دهم و ناراحت بودم. شکرگزار انجام‌داده‌ها نبودم.

به دام ایده‌آل‌گرایی افتاده بودم، از عمل‌کردم رضایت نداشتم.

با چنین‌نگاهی در انتظار کدام اتفاق مبارک می‌توان بود؟

با نوشتن این تمرین یاد گرفتم افکارم را در دفتری بنویسم و به طور مکتوب به موضوعات بیندیشم، اشتباهاتم را بهتر ببینم، غلط گیری کنم و به راه حل‌های درست  و مناسب برسم.

مثلن وقتی از خودمی‌پرسی چرا ادامه تحصیل ندادی تو که آرزوی تحصیلات تکمیلی داشتی؟ به تک جواب کلیشه‌ای و تکراری [مشکلات زندگی] بسنده نمی‌کنی و دنبال دلایل مهم‌تری می‌گردی.

بی‌نظمی و بی‌برنامگی خود را زیر ذره بین می بری و اهمال‌کاری خود را با مشکلات زندگی توجیه نمی‌کنی.

 با اولویت قرار دادن اهداف مهم و نیفتادن در دام روزمرگی، به موضوع نظم و برنامه‌ریزی بیشتر پی می‌بری و برای تحقق اهداف، برنامه‌ریزی می‌کنی و متعهد می‌شوی.

من برای منظم بودن و پایبندی به اولویت‌ها نیاز به سوال پرسیدن دائمی دارم. پرسش‌ها ذهن را به چالش کشیده، اندیشه‌ها را بارور می‌کند.

شما هم اگر می‌خواهید به آرزوهایتان برسید، آن را در قالب سوال مطرح کنید و به زوایای پاسخ به طور مکتوب بیندیشید.

افکار و دلایل‌تان را لیست کنید، تا به راه‌کارهای عملی و درست برسید.

با یک‌واکاوی انسان از بعضی جواب‌ها شگفت زده و از بعضی دچار تاسف، خشم و نگرانی می‌شود.

من در لابلای سوال و جواب ها، متوجه شدم برای رسیدن به رویاهای شیرین و دیرین نیاز به خود باوری داریم.

رسیدن به جایگاه‌های خوب در سایه نظم و برنامه‌ریزی آگاهانه و تعهد به وظایف ممکن می‌شود.

اگر می‌خواهیم در زندگی به آرزوهایمان برسیم، لازم است درست برنامه‌ریزی کنیم و به وظایف‌مان پایبند باشیم.

بیایید با هم به این سوال ها، به شکل مکتوب بیندیشیم و جواب ها را بنویسیم:

1- آیا نظم موروثی است؟

2- آیا نظم با نظافت شخصی ارتباط دارد؟

3- چگونه رفتار دیگران موجب بی‌نظمی ما می‌شود؟

4- چه رفتارهایی به بی‌نظمی ما دامن می‌زند؟

6- خودنظمی چگونه در ما شکل می‌گیرد؟

7- چگونه می‌توانیم خودنظمی را نهادینه کنیم؟

با نگاه دقیق به این‌سوال‌ها،به نظم موجود در زندگی شخصی خود نمره بدهیم.

هم اکنون در چه وضعیتی از نظم یا بی‌نظمی هستید؟

اگر فکر کنیم هیچ مشکلی نداریم، به راه حل‌ها فکر نمی‌کنیم. تفکر و اندیشه ما را به راه حل می‌رساند و مشکلات را ریشه‌یابی و برطرف می‌کند.

مثلن یکی از دلایل بی‌نظمی من بعد از بازنشستگی، کمک‌رسانی بیش از حد همسرم بود.

به خاطر استراحت بعد از زایمان، تقریبن تمام کارها را همسرم سر و سامان می‌داد و من به استراحت بیشتر عادت کرده بودم.

ذات آدم تنبلی و سوء استفاده از وضع موجود است. طوری که می‌خواهد هرچه بیشتر بخوابد و کمتر کارکند و بیندیشد.

در سال‌های درگیری با ویروس کرونا، روزهای سخت و دلهره‌آوری داشتیم.

فامیل و عزیزانی را از دست دادیم، صدمه جسمی و روحی شدیدی خوردیم.

در این بد احوالی، به خیلی از اهداف مورد نظرمان نرسیدیم.

خیلی ها دچار افسردگی و اضطراب ناشی از اتفاقات ناگوار در خانواده‌ها شدیم.

پر واضح استه دوست نداریم با چنین حال و روزی وارد سال جدید شویم.

راه کارچیست؟

من با توجه به تجربه شخصی، «نوشتن» را پیشنهاد می‌کنم.

نوشتن از نگرانی‌ برای هضم و کنار آمدن با اتفاقات ناگوار حتا خوش‌گوار، راه کم هزینه، قابل دسترس و نتیجه بخش است.

شما حین نوشتن از دغدغه ها، به راه‌های رهایی دست می‌یابید.

نوشتن به ذهن نظم می‌بخشد، موضوعات را دسته‌بندی و جواب‌ها را شفاف می‌کند.

نقاط تاریک روشن می‌شود، ابهامات کنار می‌رود و راه حل‌های مختلف به ذهن می‌رسد.

با نوشتن می‌توانیم  به راه‌ها به شکل مکتوب بیندیشیم و اگر گاهی به نتیجه نرسیدیم، ناامید و سرخورده نشویم.

همان طور که کمدها و کشوها نیاز به خلوت دارند، ذهن ما نیز به خلوت و نظم نیاز دارد.

همه‌ساله بع عادت دیرین، نزدیک عید خانه‌تکانی می‌کنیم، همه‌جا را تمیز می‌کنیم . پاکیزگی حس خوبی به ما می‌دهد.

چه خوب است قبل از شروع سال جدید، با چنین آگاهی ذهن‌تکانی کنیم.

ما به خالی کردن فایل‌های انباشته‌ی ذهن نیاز داریم تا بتوانیم چیزهای تازه و متفاوتی یاد بگیریم.

به قول سهراب سپهری:

چشم ها را باید شست

جور دیگر باید دید

با نوشتن، افکارما خالی از خلل می‌شود، به اندیشه ها اجازه جریان می‌دهد.

یادمان باشد، افکار زلال در بستر پاک جاری می‌شود.

امیدوارم سال جدید برای شما دوست عزیز، پر از اندیشه‌های ناب و لذت‌بخش باشد.

پیشاپیش سال نو مبارک

با احترام:

مهتاب صادقی

به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط