خاطره نویسی(خاطره محترم خانم)

 

                                         هنرمند: استاد داود صادقی

 مامای قهرمان:🌹

محترم‌ خانم یک دختر، یک خواهر، یک همسر، و یک مادر فداکار بود.
او مامای یک روستا، یک بخش و یک ولایت بود.
قصه دلسوزی و شجاعتش در گوش اهالی بخش سرولایت، و روستاهای اطراف پیچیده بود، بی آن که تابلویی بر سردرِ خانه‌اش باشد.
او هر زمان، در هرجا به دیدار مادران دردمند می‌رفت، بی‌فوت وقت و چون و چرا در زمان زایمان مادران حاضر می‌شد.
هر دشواری و مشقتی را به جان می‌خرید و به هر کوره دهی با هر وسیله‌ای می‌رفت. گاهی پای پیاده خودش را به موقعیت می‌رساند.
او با جان و دل خدمت می‌کرد، خدمت درست و صادقانه.
سوز زمستان، برف کوهستان و تف تابستان، راهش را نمی‌بست و معطل چیزی نمی‌شد.
مشکلات را به جان می‌خرید و هیچ مانعی جلودارش نبود.
او دلبسته کارش بود، همچنان که دلبسته بچه‌های قدونیم قدش.
محترم خانم با تخصص خود پنجره زندگی را به روی چشم‌های بسته و تاریک نوزادان می‌گشود و در کار خود خبره بود.
با ظرافت خاصی، گوشی‌های شیپوری فلزی را روی شکم مادران می‌گذاشت، گوشش را به قسمت شیپوری گوشی می‌چسباند تا صدای قلب جنین را بشنود.

هفته و گاهی روز تولد جنین را به مادر چشم به راه نوید می‌داد.
در لحظه زایمان بدون تاخیر در کنار مادر حاضر می‌شد و حمایتش می‌کرد تا مادر طبیعی زایمان کند.

اگر جنین می‌چرخید یا وضعیت نامناسبی پیدا می‌کرد، با مهارت انگشتانش می‌چرخاند تا مشکلی پیش نیاید و طفل ناف‌پیچ نشود.
بعد زایمان ناف نوزاد را با ظرافتی دیدنی می‌برید، می‌بست و در آغوش مادر جای می‌داد.
او یک ماما بود.

یک مامای حاذق، دلسوز و وظیفه‌شناس.

او خودش یک مادر بود.
مادری مسئولیت‌پذیر و دغدغه‌مند.
مادری که شش فرزند داشت و در تربیت‌شان حساس و کوشا بود.
اگرچه سالهاست محترم‌خانم در کنار فرزندانش نیست، اما رهایشان نکرده و هوایشان را دارد.
از دور راهنمایی و حمایتشان می‌کند.
دل او به داشتن فرزندان پرتلاش و برومندش شاد و آرام است.
محترم‌خانم با تمام دلبستگی‌هایش به زندگی، به کار، به همسر و فرزندان، ناف دنیا را به دنبال یک بیماری لاعلاج، قیچی کرد و آسمانی شد.
به یقین نامش در دل تک‌تک مادران و نوزادان آن سال‌ها، جاودان و محترم باقی خواهد ماند.

امروز 1402/3/9 است، سالگرد محترم خانم.

این خاطره باقی بماند به یاد خواهر عزیزم، در سالروز آسمانی شدنش.

روحت شاد و یادت جاودان، خواهرم❤🖤❤

مهتاب صادقی

به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط