خاطرات یک کوهنورد(قسمت سوم)
✍🏻نویسنده: عباس صادقی این قسمت: فریزی فریزی را واقعا میتوان روستای نور و روشنائی نامید. مغازهها با لامپهای بزرگ غرق نور شده و در
خاطرات یک کوهنورد( قسمت دوم)
این قسمت: سگهای ولگرد ✍🏻نویسنده: عباس صادقی من کارمند سازمان تعاون روستائی بودم و در قوچان خدمت میکردم و در خیابان قائممقام و در
خاطرات یک کوهنورد( قسمت اول)
📝نویسنده: عباس صادقی حیات دوباره با یاد و نام خدای مهربان سلام میدهم به تو ای هموطن، در یک صبح دلانگیز بهاری درحالی که هفتاد
شروع دوباره
معجزه نوشتن نیمهی دوم سال 1400 از نظر جسمی و روحی فرسوده بودم. شانهی راستم به شدت درد میکرد. دامنهی حرکت دستم به 30
با خیال راحت بنویسید و منتشر کنید.
بهمن فرسی-لندن ۱۳۷۱ بهمن فرسی دربارهٔ شب یک شب دو مینویسد: امروز که بیست سالی از تاریخ نوشتن «شب یک شب دو» میگذرد، وقتی خود من به
کلمه ی سال
فکر می کنید چرا انسان ها به هر دری می زنند، تا برای بودنشان معنایی پیدا کنند؟ به نظرم یکی از معناسازهای زندگی، «کلمه سال»
عضویت در خبرنامه
بخشهای سایت من:
- اعتماد به نفس (2)
- توسعه فردی (14)
- جریان جمله ورزی (6)
- حافظخوانی (1)
- خاطرات مدرسه (1)
- خاطرات یک کوهنورد (30)
- خاطره نویسی (8)
- خودشناسی (1)
- سفر نوشتن (4)
- شعر (9)
- صفحات صبحگاهی (3)
- عزت نفس (1)
- فن بیان (7)
- کتابی که خواندهام (1)
- کلمه سال (3)
- معرفی کتاب راه هنرمند (1)
- نوشته ها (9)
- نوشتههای من (1)
- ویدیو (3)
آخرین نظرات: