یادداشت‌های من از دوره 60 روزه فن بیان

یادکاری از دورهمی 31 فروردین، آکادمی فن بیان فرشته ایران‌نژاد


 مقدمه

می‌شود زنده بود و زندگی نکرد.

می‌شود آسوده خاطر بود و شادی نکرد.

 زندگی، فقط زنده بودن و نفس کشیدن نیست.

نفس کشیدن برای زنده بودن، چیزی شبیه کما رفتن و زندگی نباتی است.
معنای زندگی شوق است و نشاط، رشد است و شکوفایی، سرزندگی است و اثرگذاری.

زندگی، نفس کشیدن وسط باغچه آرزوهاست.

 وقتی عمر کوتاه رهبران فکری، صاحبان سبک و اندیشه را می‌بینی، درمی‌یابی زندگی، زیستی هنرمندانه است.

و تو به این مهم می‌رسی، اگر؛

   سبک زندگی‌ات را تغییر دهی و منِ متفاوتی از منِ الانت بسازی.

 افراد دو دسته‌اند؟

عده‌ای قطره‌قطره‌ زندگی را تا آخرین جرعه می‌نوشند.

برای خود هدف‌های ریز و درشت تعیین می‌کنند. گام‌به‌گام به سمت هدف‌ها پیش می‌روند و از مسیر زندگی لذت‌ می‌برند. 

 عده‌ای هم که بی‌شمارند، چشم‌انداز و هدفی ندارند.

لازم است برای خودشناسی، خودسازی و خودشکوفایی برنامه‌ ثابتی درنظر بگیریم و تلاش کنیم.

 دوست من، تو جزء کدام افرادی؟

 آنطوری که دوست داری، زندگی می‌کنی؟ تن به آزمون و خطا می‌دهی؟

یا نه، به زندگی آرام و بی‌دغدغه خو کرده‌ای و راحتی را به زحمت و فراز و فرود رشد فردی ترجیح می‌دهی؟

ما خیلی وقت‌ها جرئت خروج از دایره امن خود نداریم، خطر نمی‌کنیم.

 آرزوهای خود را جدی نمی‌گیریم، نقشه نمی‌کشیم.

برای رسیدن به آگاهی و خودسازی هزینه و زمان صرف نمی‌کنیم.

به جای تفکر خلاقانه، تقلیدوار زندگی می‌کنیم.

 به نظر شما، آیا یک مقلّد می‌تواند شاد و رضایتمندانه زندگی کند؟

وقتی از دایره امن خود پا فراتر نمی‌گذاریم، وقتی دیواری امن و بلند بین خود و آرزوهای خود می‌کشیم، وقتی از چالش‌ها می‌گریزیم، چگونه می‌توانیم رشد و تغییر کنیم؟

روانشناسان معتقدند برای تغییر ابتدا باید خود را همانطور که هستیم، بپذیریم.

و به جای سرزنش و مقصر دانستن خود، دیگران و شرایط، به دنبال اهدافمان برویم.

به جای داشتن ذهنیت قربانی و بازنده، ذهن چاره‌گر و برنده داشته باشیم.

 آموزش ببینیم، رشد کنیم، توانمند شویم و دایره امن خود را گسترش دهیم و در دنیای واقعی زندگی کنیم.

من از پاییز 1400 برای مقابله با هیجانات منفی، وارد دنیای نوشتن شدم.

از قبل کم و بیش با نوشتن آشنایی داشتم. در مدرسه انشا خوب می‌نوشتم. در دانشگاه عضو انجمن ادبی دانشگاه بودم. بعدها معلم ادبیات و انشا شدم.

با 22 سال دبیری، با به دنیا آمدن ته‌تغاری به طرح رئیس جمهور وقت، عاجزانه لبیک گفتم و پیش از موعد بازنشسته شدم. حدود یک دهه نوشتن را کنار گذاشتم. شدم یک همسر و مادر تمام وقت آزاد در خدمت خانواده.

به طور اتفاقی از طریق یکی از دوستانم با دوره‌های نویسندگی استاد کلانتری در اینستاگرام آشنا شدم

داستان رفتنم به سمت نوشتن را به طور مفصل در متن «شروع دوباره» نوشته‌ام.

من به این گفته که «هر وقت شاگرد حاضر باشد، استاد از راه می‌رسد»، باور دارم.

هر کاری زمان معینی دارد. وقتش که برسد، با یک جرقه‌‌ در مسیر دلخواه قرار می‌گیری و راه را پیدا می‌کنی.

سال گذشته استاد کلانتری در وبینار «حرکت توسعه فردی» پرسیدند: «چه کلمه‌ای را دوست‌ دارید، همین جا سریع بنویسید!

من ناخودآگاه نوشتم: «فن بیان»

می‌گویند بخشی در مغز وجود دارد که علایق ما را پررنگ‌تر نشان می‌دهد. بیشتر در معرض دید و توجه قرار می‌دهد، تا آن را دنبال و وارد زندگی و با آن رشد کنیم.

«فن بیان» کلمه‌ای بود که یک‌ باره از ضمیر ناخودآگاهم بیرون جهید و بی‌خیالم نشد. مرا به شکل‌های مختلف به سمت خود کشید.

تا جایی که خودم را شصت روز مداوم، گام‌به‌گام با آکادمی فن بیان فرشته ایران‌نژاد، به چالش کشیدم.

قبل از شروع دوره و آشنایی با سرفصل‌ها، خوشحال و هیجانی بودم.

به نظر می‌رسید دوره جذاب و اثربخشی باشد. دوره شصت روزه را با راهنمایی‌ها و نظارت منتور و تلاش بی‌سابقه، 27 اسفندماه 1402 به پایان رساندم.

منتور یا پشتیبان، کسی است که دانشجو را همراهی و حمایت می‌کند. راه رفته را به او می‌نمایاند، تا مسیر را آسان‌‌تر طی کند.

در طول دوره در باره پاسخ‌ تمرین‌ها بعد از نقد و بررسی بازخورد می‌دهد.

هرجا سوخت کم آوردی و متوقف شدی، با صدای آرام، با کلمات امیدبخش برای مغزهای خسته سوخت و انرژی می‌رساند.

 سال گذشته، برای من سال پرچالشی بود. نام سالم را «یادگیری» گذاشته بودم. باعث شد بیشتر تلاش و در دوره‌های مختلف شرکت کنم. پادکست‌ بیشتری گوش کنم و کتاب بخوانم.

صادقانه بگویم در انتهای سال برای هیچ دوره‌ای اینقدر مشتاق و آماده نبودم.

احساس می‌کردم این دوره، همان دوره‌ای است که سخت به آن نیاز دارم. احساس خوبی داشتم. فکر می‌کردم تاثیر زیادی بر احوالاتم خواهد گذاشت.

با این دوره حس و حالم بهتر خواهد شد، حرفهایم را راحت‌تر خواهم گفت، نوشته‌هایم را بی‌خجالت و ترس از قضاوت دیگران منتشر خواهم کرد و به راحتی جلو دوربین ظاهر خواهم شد.

  دوره فن بیان نه فقط روی صدا، لحن و بیان درست کلمات اثر می‌گذارد، بلکه عمیق‌تر می‌رود و روی ریشه‌ها، روی لایه‌های عمیق اندیشه کار می‌کند.

چنین دوره‌ای توانایی این را دارد که از منِ ضعیف، منِ قوی، بااراده، سخت‌کوش و اثرگذار بسازد.

اینجا در جلسه دورهمی داشتم می‌گفتم، خوشحالم که در ماه‌های پایانی سال 1402 تصمیم مهمی گرفتم. تصمیم گرفتم دوره فن بیان را به عنوان کادوی تولد به خودم هدیه بدهم.

با علاقه و جدیت 60 روز تمام آموزش‌ها راببینم، تمرکزم را روی این دوره بگذارم و تقریبن دوره‌های دیگر را به طور موقت کنار بگذارم.

تمرین‌‌ها را با دقت پاسخ دهم، پاسخ‌ها را برای منتورم بفرستم و بازخورد دریافت کنم.

 پایان دوره، ابتدای راه و آغاز یادگیری من است.

نفرات برتر دوره جامع فن بیان، 31 فروردین 1403
 31 فروردین 1403

  این عکس در جلسه دورهمی در محل آکادمی دوره جامع فن بیان فرشته ایران‌نژاد، به همراه نفرات برتر دوره به یادگار ثبت شد.

حالا تصمیم گرفتم آنچه را آموختم به کمک ذهن و زبانم اینجا به اشتراک بگذارم.

از شما می‌خواهم توضیحات هر بخش را به دقت چند بار بخوانید، با علاقه و کامل به تمرینها پاسخ دهید.

من برای این دوره یک دفتر 80 برگ در نظر گرفتم. در یک طرف یادداشت‌ها وو برداشت‌هایم را نوشتم و از سمت دیگر به تمرین‌های دوره پاسخ دادم.

لطفن بعد از هر جلسه سراغ تمرین‌ها بروید و با دقت انجام دهید.

 وقتی در بحران و شرایط سخت زندگی قرار گرفتی، با خودت خوب صحبت کن.

به کودک درونت که ناراحت است یا ترسیده شده بگو، شرایط سخت می‌گذرد، آنچه می‌ماند گفتگوی تو با خودت و تأثیری است که در تو دارد.

مطمئنم محتوای این دوره، حال ناخوبت را خوب می‌کند. جای درستی آمدی، لطفن ناامید نباش و این دوره را با یادداشت‌های من ادامه بده.

ادامه دوره در «جلسه صفرم» .

با سپاس:

مهتاب صادقی

1403/1/17

به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه

2 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط