صفحات صبحگاهی

 

صفحات صبحگاهی شفای خلاقیت شماست.

به عقیده خانم جولیا کامرون نویسنده‌ کتاب « راه هنرمند»، خلاقیت در ذات همه‌ ما موجود است. تنها کاری که ما باید انجام بدهیم کشف و پرورش آن است.

پیشنهاد می‌کنم روزتان را با نوشتن صفحات صبحگاهی آغاز کنید. چون یکی از ابزار بنیادین برای بازیابی خلاقیت، نوشتن صفحات صبحگاهی است.

لطفن بعد از بیدارشدن و خداحافظی با رختخواب، قبل از خوردن صبحانه و هر کاری قلم را بردارید، بی وقفه سه صفحه بنویسید.

برای نوشتن این صفحات نظم، خوش‌خطی، نوشتن تاریخ بالای صفحه و متن سنجیده و ادبی ملاک نیست.

 خانم جولیا کامرون، مبدع این صفحات، در کتاب «راه هنرمند» می‌نویسد:

«برای نوشتن صفحات صبحگاهی شیوه‌ی نادرست وجود ندارد.
هدف از صفحات صبحگاهی این نیست که به اثری هنری تبدیل شوند یا اصلاً نگارش باشند.
هدف از صفحات صبحگاهی فقط حرکت دست بر روی کاغذ و نوشتن و بیرون ریختن همه چیزهایی است که به ذهن می‌آید.
چیزی هم به نام کوچک و حقیر و بی‌اهمیت و احمقانه و ابلهانه و عجیب و غیر عادی وجود ندارد.

قرار نیست که صفحات صبحگاهی هوشمندانه و زیرکانه بنماید، زیرا به جز خودتان احدی اجازه ندارد که صفحات صبحگاهی‌تان را بخواند.

خودتان نیز تا هفت هفته نخست، نباید آنها را بخوانید فقط روزی سه صفحه بنویسید و آنها را در یک پاکت بگذارید یا در یک دفتر روزی سه صفحه بنویسید و هرگز صفحات قبل را نخوانید.

صفحات صبحگاهی وسیله اصلی شفای خلاقیت است به عنوان هنرمندی که خلاقیتش با مانع روبرو شده این گرایش را داریم که به طرزی بی‌رحمانه از خود انتقاد کنیم. حتی اگر در چشم جهانیان هنرمندانی کارآمد بنماییم.

ما احساس می‌کنیم که هیچ‌ گاه به اندازه کافی کار نمی‌کنیم و این احساس را داریم که آنچه به انجام می‌رسانیم درست نیست .
قربانیان آن بخش کمال گرای خودمانیم که درونی شده است. نکوهش‌گر یا سانسور کننده‌ای درونی و ظالم و بدی که در مغز چپ ما سکنا دارد و بی‌وقفه برای ما هشدارهایی مخرب می‌فرستد.

صفحات صبحگاهی قابل مذاکره نیستند، یعنی به هیچ عذر و بهانه‌ای نمی‌توانید از آنها طفره بروید یا از مقدار آنها بکاهید.
مهم نیست درچه حال و هوایی هستید. سه صفحه درباره هر مطلبی که به ذهنتان می‌آید بنویسید، فقط همین .
اگر چیزی به ذهنتان نمی‌آید، می توانید بنویسید : چیزی بنویس تا این سه صفحه پر شود .

صفحات صبحگاهی ما را به آن سو می‌رسانند، به آن سوی ترس‌ها و منفی‌بافی‌ها و حالات‌مان.
وانگهی، مارا فراسوی سانسورکننده درونمان قرار می‌دهند. وقتی سانسور کننده‌ درونمان نتواند به ما دست پیدا کند، کانون آرام هستی خویش را می‌یابیم: جایگاهی که آن صدای ملایم و آهسته را می‌شنویم که هم صدای خلاقیت ماست و هم صدای خودمان.»

صفحات صبحگاهی را سه صفحه بنویسیم، نه کم، نه زیاد

چرا سه صفحه؟

اگر کمتر از سه صفحه بنویسیم، دست به نوشتن گرم نمی‌شود. اگر بیشتر از سه صفحه بنویسم، نوشتن به درازا می‌کشد و کارهای دیگر روی زمین می‌ماند.

چنین نوشتنی نه تنها تداوم پیدا نمی‌کند، بلکه نتیجه مورد نظر به دست نمی‌آید.
خلاقیت و رسیدن به شفافیت ذهنی، در سایه نظم و تداوم در نوشتن به دست می‌آید.

نوشتن راه عبور از تنگناها را نشان می‌دهد. مثل چراغ راهنما عمل می‌کند.

من برای رسیدن به خواسته‌هایم می‌نویسم و به رنگ سبز این چراغ راهنما، اعتماد دارم.

تمام جزئیات را برای یافتن راه درست، در دفترم می‌نویسم و با صرف زمان و حوصله تمام راه‌ها را بررسی می‌کنم.
مطمئنم با نور کلمات، به بیراهه نخواهم رفت‌.

با صفحات صبحگاهی چه کنیم؟

این نوشته‌ها را برای خودمان می‌نویسیم. قرار نیست آن‌ها را در جایی منتشر کنیم یا کسی بخواند.

بهتر است خودمان هم تا 7هفته به سراغشان نرویم.

حتا  می‌توانیم نوشته‌ها را دور بریزیم، یا در پاکتی سال‌ها نگه داریم.

من در دفتر می‌نویسم و نوشته‌هایم را نگه می‌دارم. تا الان سه دفتر سالنامه را با خودکار پرکرده‌ام و هنوز نوشته‌هایم را بازخوانی نکرده‌ام. 

 «صفحات صبحگاهی» شما را با تجربیات شخصی‌ام برای نوشتن این صفحات بیشتر آشنا می‌کند.

صفحات صبحگاهی افکار و ذهنیات آزار دهنده را از سر نویسنده بیرون می‌کند.

این صفحات را نوعی نوشتار درمانی به حساب آورید که به آرامش و راحتی ذهن کمک می‌کند.

وقتی طولانی مدت این صفحات را بنویسید، اندیشه‌تان لایروبی می‌شود. نوعی فیزیوتراپی قلمی اتفاق می‌افتد که باعث زلالی اندیشه، روشنی راه و دوری از هیجانات و عواطف منفی می‌شود.

من بعد از بیدار شدن و نماز صبح، قبل از هر کاری سه صفحه می‌نویسم. در تمام مدتی که این صفحات را می‌نویسم، هنوز پیش نیامده فکرم قفل شود. به محض برداشتن خودکار هرچه به ذهنم می‌آید، روی برگه می‌ریزم.

گاهی اتفاق جالبی می‌افتد؛ روزهای هفته با تاریخ صفحه سالنامه‌ی قدیمی یکی می‌شود. دور تشابه به وجود آمده خط می‌کشم و همان را موضوع نوشتن می‌کنم.

کار چک کردن گوشی، خوردن صبحانه یا هر مطالعه‌ای را به بعد از نوشتن این صفحات موکول می‌کنم.

گاهی اینترنت گوشی را قبل از خواب خاموش می‌کنم. نمی‌خواهم به طور اتفاقی پیام جدیدی حواسم را به خودش مشغول کند.

من به نوشتن این صفحات معتاد شده‌ام. گاهی فایلی از ورد را باز می‌کنم و می‌نویسم. اگر روزی ننویسم، گم شده‌ای دارم.

 در نوشته‌ی «شروع دوباره» از مشکل جسمی و نحوه‌ی بهبودش نوشته‌ام.

مشکل من دلیل فیزیکی نداشت، چون آسیب جسمی ندیده بودم. نود درصد مشکلم انقباضات روحی و دغدغه‌های فکری جدیدی بود که رخ داده‌ بود.

نوشتن مثل لیزر به رگ‌های بدن نفوذ می‌کند و گرما می‌بخشد.

از شما می‌خواهم در نوشتن صفحات صبحگاهی جدی باشید. بنویسید و از نتایج خوب این صفحات شگفت‌زده شوید.

سه صفحه کامل از هرچه دوست دارید، یا موجب آزارتان شده،  بنویسید و بعد از نوشتن خود را به یک فنجان نوشیدنی اول صبح دعوت کنید.

نوش جان

مهتاب صادقی

به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه

4 پاسخ

  1. با سلام و عرض خسته نباشید،من با اجازه شما و آقای جولیا کامرون ،اسم این تکنیک را می گذارم « ناشتا نویسی درمانی» .😀
    صفحه ورد کامپیوتر= صفحه کلید رایانه ،به نظرم بهتر است.

    1. باسلام و درود فراوان
      چه اسم با مسمایی«ناشتانویسی درمانی»
      حتمن پیشنهاد شما خانم جولیا کامرون را شگفت زده و خوشحال خواهد کرد.

    1. سلام وقت بخیر،
      بله این مشکل را احتمالن خیلی‌ها دارند. کمی زودتر می‌خوابند تا نیم ساعت زودتر بیدار شوند. اول صبح نوشتن صفحات بخصوص روزهای اول کمی سخت و زمان‌براست. به مرور، زمان کمتری می‌برد. کافی است نیم ساعت زودتر بیدار شوید و این زمان را به نوشتن صفحات اختصاص بدهید.
      اگر نه، با اجازه خانم کامرون به شیوه بداهه گویی صدایتان را ضبط کنید. بعد می‌توانید پاک کنید. یا اولین فرصتی که پیش می‌آید، بنویسید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط